پایان نامه مسایل مورد اختلاف در حقوق کیفری ایران
نوشته شده توسط : admin

پایان نامه بررسی مسایل مورد اختلاف در حقوق کیفری ایران

عمد

عنصر رواني قتل شامل سوء نيت عام «عمد در انجام عمل» و سوء نيت خاص «قصد كشتن» است. مطابق بند (الف) ماده 206 ق. م. ا. كسي كه قصد كشتن ديگري را داشته باشد اعم از اين كه كارش نوعاً كشنده باشد يا نباشد . ولي ، در عمل موجب قتل شود عملش مصداق قتل عمدي است.

محكوميت مجرم به مجازات به جنايت عمدي متوقف بر امكان اسناد افعالي ارتكابي به اراده آزاد جاني است به طوري كه بتوان فعل بزه كار را ناشي از اراده سالم و خواست وي دانسته و علاوه بر اسناد مادي از نظر معنوي نيز وي را نسبت به رفتار مجرمانه مسؤول شمرد.

تحقق اسناد معنوي منوط به آن است كه مجرم در هنگام ارتكاب فعل، متكي بر قدرت اختيار و اراده آزاد خويش بوده و با توجه به درك نتايج حاصل از آن و در حالي كه قادر به امتناع از انجام جرم است مرتكب بزه شده باشد. بنابراين در صورت اختلال كلي يا جزئي در اراده جاني و فقدان ادراك و قدرت تميز و تشخيص امكان اسناد معنوي منتفي بوده و مجرم به مجازات جنايت عمدي محكوم نمي­گردد.

عوامل تزلزل ركن رواني ناشي از عدم امكان اسناد معنوي متنوع و مختلف است كه برخي به اختلال در اراده و اختيار بازگشت دارد و بعضي ديگر به قوه تشخيص و ادراك. گاه وجود اين عوامل موجب تحول در عنوان جنايت شده قتل عمد را به غير عمد مبدل مي­سازد. [1] بنابراين، اگر فرد هيچ گونه اختياري در ارتكاب رفتار مجرمانه نداشته باشد يا از انسان بودن آن چه كه مورد اصابت قرار مي­دهد ناآگاه بوده و مثلاً آن را حيوان يا جسدي پنداشته و به طرف وي تيراندازي كرده باشد و يا عمل وي متوجه شخص مجني عليه كه مورد اصابت قرار گرفته نبوده ولي گلوله منحرف شده و به وي برخورد كرده باشد در هيچ يك از حالات، جرم عمدي محسوب نخواهد شد. زيرا،همان طوري كه در سطور بالا به آن اشاره گرديد بند «الف» ماده 206 كه اولين مصداق قتل عمدي را بيان مي­نمايد صحبت از اين مي­نمايد كه «قاتل با انجام كاري قصد كشتن شخص خاصي را داشته باشد. ولي بر اثر عواملي مثل وزش باد يا خطا در تيراندازي يا جاخالي دادن شخص مورد نظر گلوله يا ضربه به شخص ديگري بخورد عمل مرتكب عمدي محسوب نخواهد شد. [2]

پس كلاً سلب قصد و اراده موجب فقدان سوء نيت عام است و عواملي چون اجبار مادي، خواب، مستي و قوه قاهره موجب از بين رفتن قصد و اراده مي­شوند. در حقوق جزاي فرانسه عنصر رواني در قتل عمد از اهميت اساسي برخوردار است زيرا‌، فقط همين عنصر است كه قتل عمد را از ايراد ضربات كشنده و از قتل غير عمد تفكيك مي­كند. در جرم ايراد ضرب وارد آورنده ضربات، عليرغم اين كه در ايراد ضربات عمد داشته اما، خواهان مرگ مضروب نبوده است. (ماده 7-222 قانون جزا) اما در قتل غير عمد، مباشر حتي قصد ايراد ضربه را هم نداشته است (ماده 6-221 قانون جزا) انگيزه نيز بر مبناي قواعد عمومي مانند حقوق كيفري ايران درارتكاب جرم اهميت چنداني ندارد و تنها انگيزه شرافتمندانه ميتواند موجب تخفيف مجازات شود. [3]

 

1-1-2)گفتار دوم: واژگان مرتبط

چون  در اين رساله در بررسي اركان سه گانه قتل عمد به دفعات از كلمات «عمد» و «آلت قتاله» و «عمل نوعاً كشنده» استفاده شد. در اين گفتار واژه­هاي موصوف تبيين مي­گردد.

1-1-2-1)قصاص:

«قصاص»در لغت،اسم مصدر ریشۀ«قصَّ یقصُّ»به معنای پی گیری نمودن اثر چیزی است وبه عقیدهء بعضی ها لفظ«قصاص»مصدر است نه اسم مصدر واز باب مفاعله(قاصّ،یقاصُّ،مقاصَّه،قصاصاً)می باشد.[4]

در لسان العرب می خوانیم:

” قصصت الشی ء اذا تتبعت اثره شیئا بعد شی ءٍ”[5]

قصاص نمودن چیزی،یعنی به تدریج دنبال اثر آن رفتن.

در فرهنگ لاروس،در تعریف واژه«القصاص» آمده است:

«بر شخص کاری همانند کاری که انجام داده،اجرا شود.»[6]

معادل وازه «قصاص» ،«قَوَد» است و این لغت که از«قاد،یقود،قودا وقیاده» گرفته شده است،بدین سبب به معنای قصاص آمده که جانی را با طناب وامثال آن،به سوی اولیای دم مقتول می برند تا اگر خواستند او را بکشند و اگر خواستند عفو کنند،نیز می گویند که قود به معنی مماثلت و همانندی هم آمده است.[7]

قصاص در اصطلاح فقها،پی گیری نمودن اثر جنایت و ضرب و جرح می باشد،به گونه ای که قصاص کننده،عیناً همان جنایت واره را به جانی وارد نماید.

صاحب قصاص در خصوص تعریف واژه«قصاص» می فرمایند:

“مراد از قصاص در این جا(کتاب القصص)پی گیری و دنبال نمودن اثر جناین است،به گونه ای که قصاص کننده عین عمل جانی را نسبت به او انجام دهد.”[8] معنای اصطلاحی قصاص نیز به دور از معنای لغوی آن نیست،چرا که در فرهنگ فارسی معین نیز در مقام بیان تعریف این واژه آمده است:”پاداش دادن ،بدین گونه که کشنده را بکشند و ضارب را به ضرب و جارح را به جرح تنبیه کنند(به همان نحو که عمل کرده بود).”[9]

لذا قصاص از نظر لغوی،به هر نوع دنباله روی و پی جویی نمودن اطلاق می شود و حتی قصّه را که از همین ریشه است،از این جهت قصّه می گویند که مشتمل است بر مطالبی که به دنبال هم می آیند و قصه گو و شنونده هردو مطالب قصّه را پی گیری می کنند.[10] ماده 12ق.م.ا قصاص را یکی از مجازاتهای پنجگانه معرفی کرده و ماده14 قانون مذکور،قصاص را اینگونه تعریف می نماید:

“قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم می شود و باید با جنایت او برابر باشد.”

قانونگذار در ماده اخیرالذکر،واژه قصاص را به طور مطلق بکار برده که شامل«قصاص نفس»و«قصاص عضو»می گردد؛و هر دو مجازات مزبور،مختص جرائم عمدی می باشند.

قانون مجازات اسلامی در ماده257 به تبعیت از نظر مشهور فقها،مجازات قتل عمدی را قصاص دانسته،اما با تراضی طرفین،یعنی قاتل و اولیاء دم مقتول،قابل تغییر نیز می باشد.

درهمین جا لازم به تصریح است که با عنایت به عنوان تحقیق پیش رو،هرجا در متون این تحقیق،از واژۀ «قصاص»مستفاد گردید،منظور و مراد «قصاص نفس» می باشد.

مجازات قصاص نفس از نظر نتیجه،شبیه اعدام است.زیرا اجرای هر دو مجازات،منتهی به فوت مجرم می شود؛اما ماهیتی متفاوت دارند.زیرا مجازات اعدام،یک مجازات تعزیری است که تابع قواعد و احکام مربوط به تعزیرات می باشند،اما مجازات قصاص،یک مجازات حدّی است که احکام و مقررات خاصی بر آن حاکم است.مجازات اعدام قابل تخفیف و تعلیق است اما قصاص را نمی توان معلق کرد یا تخفیف داد.

مجازات اعدام یک مجازات عمومی است؛اما مجازات قصاص یک مجازات خصوصی است که تنها با درخواست اشخاص ذینفع قابل اعمال است.[11]

1-1-2-2)عمل نوعاً کشنده:

قانونگذار کشورمان به پیروی از نظریات صاحب نظران اسلامی،در بندهای«ب»و«ج»ماده 206 ق.م.ا ،رفتار کسی را که عمداً کاری انجام می دهد که نسبت به غالب افراد و یا برخی از افراد(بنا به وضعیت خاص مجنی علیه)نوعاً کشنده است،علی رغم عدم احراز قصد کشتن،عمدی دانسته است.

ماده 171 قانون مجازان عمومی سابق ایران نیز مقرر نموده بود:

“هر کس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد که منتهی به فوت مجنی علیه گردد،بدون آنکه مرتکب قصد کشتن را داشته باشد به حبس جنایی درجه یک از سه تا ده سال محکوم خواهد شد؛مشروط بر اینکه آلتی که استعمال شده است،آلت قتاله نباشد و اگر آلت قتاله باشد مرتکب در حکم قاتل عمدی است.”

قانونگذار در هر دو ماده فوق الذکر،مفهوم و ضابطة تشخیص اعمال کشنده ونیز آلت قتاله را بیان ننمونده است؛بنابراین ابتدا به تبیین مفهوم«فعل نوعاً کشنده»و سپس به ارتباط بین«آلت قتاله»و«فعل نوعاً کشنده» پرداخته می شود.

1-منظور از کار نوعاً کشنده در قتل عمدی، ایجاد صدماتی است که گاه به اعتبار وسیله و آلت به کار رفته در قتل و گاه به اعتبار حساسیت موضع اصابت،در مورد هر انسان متعارفی موجب سلب حیات از مجنی علیه گردد.[12]

2-کار نوعاً کشنده،منطقاً مفهومی است عام،که علاوه بر فعل،سایر موارد مانند ترک فعل،وسیله،موضع،وضعیت و امثال آنها را نیز در بر می گیرد.[13]

3-دکتر پور قربانی در تعریف وسیعتری« فعل نوعاً کشنده» را انجام عمل به نحوی که قابلیت سلب حیات را دشته باشد؛تعریف نموده است.[14]

بنابراین با توجه به مراتب فوق،معیار تشخیص«فعل نوعاً کشنده» را می توان در موارد ذیل عنوان نمود:

1-شدت و ضعف

2-کیفیت عمل

3- تأثیر فعل بر جسم و بالعکس

چنانچه فعل ارتکابی شدید باشد،غالباً کشنده است و بالعکس؛به عنوان مثال در صورتی که فردی با میلة آهنی با شدت بر سر دیگری بکوبد و یا چنانچه در هوای سرد،مکرراً بر شخصی،شلاق زده شود و یا فریاد کشیدن بلند بر شخصی که بیماری قلبی داردو……… در همة این موارد«فعل نوعاً کشنده» وجود دارد.

 

متن بالا تکه ای از این پایان نامه بود برای دانلود متن کامل با فرمت ورد می توانید روی این لینک کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 470
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 18 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: